- صحبت لاری (صُ بَ تِ)
نام وی ملا محمدباقر متخلص به صحبت و از مردم بیرم لار از توابع فارس است. در بدایت حال در مدرسه قریۀ رونیزبتحصیل پرداخت سپس بشیراز شد و به فراگرفتن علوم مشغول شد. معاصر وی صاحب تذکرۀ دلگشا او را سخت ستوده و گوید صحبت را جودتی در ذهن و قوتی در حافظه بود لاجرم بر اقران خود برتری یافت و بمرتبۀ عالی نائل آمد. سپس به لار بازگشت و به امامت جماعت و تألیف رسایل پرداخت. وی از تاریخ گذشتگان مطلع و در حل ّ مسائل مشکله توانا و بر لغات عربی و پارسی واقف و در فنون ادب مهارت داشت. و هم او نویسد که مولانا زمانی بشیراز آمد و در مجلسی وی را تکلیف قلیان کردند از کشیدن امتناع کرد. سبب پرسیدم گفت که پندارم در شرع حرام باشد چه از خبائث است و خبائث به نص قرآن حرامست پرسیدم خبائث چیست گفت آنچه طباع از آن نفرت دارد گفتم سبحان الله پس حال ماهی آبۀ لار چون است که تمامی آن دیارآن را از مائده های بهشت دانند و در نهایت ذوق و شوق خورند و خورانند. مولانا خجل گشت و مجلسیان بخندیدندو مولانا همانجا بشرب قلیان بازگشت. و گوید اشعار اوقرب هشت هزار است. (مقدمۀ دیوان صحبت چ 3 سال 1333). شیخ علی اکبر نهاوندی در جنهالعالیه از شمس التواریخ آرد که وی بجمعه و جماعت میپرداخت و در پایان عمر نابینا گشت و به سال 1251 هجری قمری درگذشت. دیوان او از سی هزار بیت متجاوز است و از آن جمله است قصیدۀ:
لمعات وجهک اشرقت و شعاع طلعتک اعتلی ̍.
(از مقدمۀ دیوان صحبت چ 3).
و نیز در مقدمۀ دیوان وی (چ 3) آمده است: ملا محمدباقر بن محمدعلی بن عبدالصمد بن شاه منصور المتخلص به صحبت لاری. تاریخ تولد آن مرحوم آنچه در این مدت سعی و مجاهدت شد بدست نیامد بطوری که از افواه هم شنیده شد و ظن قوی هم چنین است، مرحوم صحبت هشتاد و نه سال زندگانی کرد و اگر تاریخ وفات او بقول صاحب فارسنامه و شمس التواریخ 1251 هجری قمری بدانیم تولد وی سال 1162 و مصادف با آغاز سلطنت کریمخان زند است. صحبت در سن بیست سالگی علاوه بر تسلط در ادبیات فارسی و عربی و شعر و شاعری و غالب علوم بدرجۀ اجتهاد رسیده است چنانکه از دیوان وی (چ 3 ص 203 به بعد) تبحر وی در فقه و اصول و فنون ادب مشهود است. صحبت با مرحوم حاجی اکبر نواب شیرازی صاحب تذکرۀ دلگشا دوستی و الفتی تام داشته و مورد لطف فتحعلی شاه و حسینعلی میرزا حاکم فارس و پیشکار او زکی خان و نصیرخان حاکم لار بوده ودر چند جای کتاب آنان را ستوده است. (از مقدمۀ دیوان صحبت). و از اشعار اوست، از قصیده ای که در آن قصیدۀ خاقانی که با مطلع ’عید است و پیش از صبحدم مژده بخمار آمده’ را تتبع کرده است:
هی هی گلست کاین چنین سرخوش ببازار آمده
یا سرخ رو ترکی ز چین بافر فرخار آمده
گل بسته از هر سو رده، گلزار چون آتشکده
گلبانگ نار مؤصده، بر گنبد نار آمده
فصل بهاران شد هلا، ای عندلیب مبتلی
اینک عروست بر ملا، خندان بگلزار آمده
با آنک گل از شست او، بدریده لب بگشوده رو
این مرغک بیهوده گو با نالۀ زار آمده
بلبل منال ای بی ادب، وز جور گل بربند لب
برگوی نرگس را سبب، چبود که بیمار آمده
سرو است گل در بوستان، وقت ملست ای دوستان
پیلیم وزهندوستان، شکر بخروار آمده.
این قصیده در هشتاد و دو بیت و در مدح امیرالمؤمنین علی (ع) است. و نیز او راست:
لمعات وجهک اشرقت و شعاع طلعتک اعتلی ̍
زچه رو الست بربکم نزنی بزن که بلی بلی
بجواب طبل الست او ز ولاچو کوس بلی زدم
همه خیمه زد بدر دلم، سپه غم و حشم بلا
پی خوان دعوت عشق او همه شب ز خیل کروبیان
رسد این صفیر مهیمنی که گروه غم زده الصلا
من و مهر آن مه خوبرو، که چو زد صلای بلا بر او
بنشاط و قهقهه شد فرو، که انا الشهید بکربلا
چو خوش آنکه آتش غیرتی زنیم بقلعۀ طور دل
فدککته و سککته متدکدکاً متزلزلا
لمعات وجهک اشرقت و شعاع طلعتک اعتلی ̍.
(از مقدمۀ دیوان صحبت چ 3).
و نیز در مقدمۀ دیوان وی (چ 3) آمده است: ملا محمدباقر بن محمدعلی بن عبدالصمد بن شاه منصور المتخلص به صحبت لاری. تاریخ تولد آن مرحوم آنچه در این مدت سعی و مجاهدت شد بدست نیامد بطوری که از افواه هم شنیده شد و ظن قوی هم چنین است، مرحوم صحبت هشتاد و نه سال زندگانی کرد و اگر تاریخ وفات او بقول صاحب فارسنامه و شمس التواریخ 1251 هجری قمری بدانیم تولد وی سال 1162 و مصادف با آغاز سلطنت کریمخان زند است. صحبت در سن بیست سالگی علاوه بر تسلط در ادبیات فارسی و عربی و شعر و شاعری و غالب علوم بدرجۀ اجتهاد رسیده است چنانکه از دیوان وی (چ 3 ص 203 به بعد) تبحر وی در فقه و اصول و فنون ادب مشهود است. صحبت با مرحوم حاجی اکبر نواب شیرازی صاحب تذکرۀ دلگشا دوستی و الفتی تام داشته و مورد لطف فتحعلی شاه و حسینعلی میرزا حاکم فارس و پیشکار او زکی خان و نصیرخان حاکم لار بوده ودر چند جای کتاب آنان را ستوده است. (از مقدمۀ دیوان صحبت). و از اشعار اوست، از قصیده ای که در آن قصیدۀ خاقانی که با مطلع ’عید است و پیش از صبحدم مژده بخمار آمده’ را تتبع کرده است:
هی هی گلست کاین چنین سرخوش ببازار آمده
یا سرخ رو ترکی ز چین بافر فرخار آمده
گل بسته از هر سو رده، گلزار چون آتشکده
گلبانگ نار مؤصده، بر گنبد نار آمده
فصل بهاران شد هلا، ای عندلیب مبتلی
اینک عروست بر ملا، خندان بگلزار آمده
با آنک گل از شست او، بدریده لب بگشوده رو
این مرغک بیهوده گو با نالۀ زار آمده
بلبل منال ای بی ادب، وز جور گل بربند لب
برگوی نرگس را سبب، چبود که بیمار آمده
سرو است گل در بوستان، وقت ملست ای دوستان
پیلیم وزهندوستان، شکر بخروار آمده.
این قصیده در هشتاد و دو بیت و در مدح امیرالمؤمنین علی (ع) است. و نیز او راست:
لمعات وجهک اشرقت و شعاع طلعتک اعتلی ̍
زچه رو الست بربکم نزنی بزن که بلی بلی
بجواب طبل الست او ز ولاچو کوس بلی زدم
همه خیمه زد بدر دلم، سپه غم و حشم بلا
پی خوان دعوت عشق او همه شب ز خیل کروبیان
رسد این صفیر مهیمنی که گروه غم زده الصلا
من و مهر آن مه خوبرو، که چو زد صلای بلا بر او
بنشاط و قهقهه شد فرو، که انا الشهید بکربلا
چو خوش آنکه آتش غیرتی زنیم بقلعۀ طور دل
فدککته و سککته متدکدکاً متزلزلا
